سه‌شنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۰

هاشمی رفسنجانی، گرفتار برزخ سياسی که خود باعث آن شده

اکبر هاشمی رفسنجانی، سياستمداری که اين روزها در عرصه سياسی ايران روزگار دشواری را می گذراند و معلوم نيست تا اسفندماه، آخرين سنگر خود را در مجمع تشخيص مصلحت نظام بتواند حفظ کند.
در روزهای گذشته اکبر هاشمی رفسنجانی بازگشت از خطا و رجوع به مردم را راهکار عبور از مقطع سخت کنونی دانسته است.
مهدی مهدوی آزاد، تحليلگر مسائل سياسی ايران در آلمان، در گفت وگو با راديو فردا می گويد: «متاسفانه آقای هاشمی رفسنجانی در يک برزخ سياسی خودساخته گرفتار شده است.»
وی می افزايد: «يعنی (اکبر هاشمی رفسنجانی) نه شهامت و شجاعت پيوست صريح و روشن به منتقدان و مخالفان داخل حاکميت را دارد و نه توان و انگيزه ای برای بازگشت به آغوش آقای خامنه ای و دفاع همه جانبه از حاکميت مطلقه آقای خامنه ای را.»
به نظر آقای مهدوی آزادی، «هاشمی رفسنجانی در حالی برای عبور از مقطع کنونی راهکار ارائه می دهد که به راهکارهای او در آخرين نماز جمعه در سال ۸۸ از سوی حکومت هيچ توجهی نشد.»
آن زمان آقای هاشمی رفسنجانی در سخنانی گفته بود: «من فکر می کنم برای آينده، برای اتحاد ما، برای جلوگيری از خطر نظام، لازم نيست در اين شرايط ما افرادی را با اين نامی که الان هست در زندان داشته باشيم.مسئله بعدی اين است که با آسيب ديدگان اين حوادثی که اتفاق افتاد بايد همدردی و دلجويی شود. با آنهايی که عزادارند.»
بعد از آن روزهای سخت هاشمی رفسنجانی همچنان ادامه يافت و هر روز موقعيت سياسی او در عرصه قدرت سياسی ايران ضعيف تر شد، تا جايی که منتقدان او در عرصه عمومی، خواستار برکناری او از مجلس خبرگان رهبری شدند.
از جمله احمدرضا حاجتی، امام جمعه موقت اهواز که گفته بود: «جناب آقای بزرگوار! صاحب عنوان! صاحب سابقه! چرا پای در جای پای زبير داری می گذاری؟ چرا پای در جای پای طلحه داری می گذاری؟ چرا حرف هايی که از حلقوم شما بيرون می آيد يا برخی از اين حرف ها را دشمن تکرار می کند و به آنها افتخار می کند؟ دل ما خون است. ما از مجلس خبرگان رهبری انتظار داريم. اين مقدار که ما احساس می کنيم رياست مجلس خبرگان رهبری برازنده جناب آقای هاشمی رفسنجانی نيست. »
اکبر هاشمی رفسنجانی جايگاه خود را هم بر رياست مجلس خبرگان رهبری از دست داد و به قول صادق زيبا کلام، هاشمی رفسنجانی قطار سياسی جامعه ايران مدتهاست که مسافری به نام هاشمی رفسنجانی را پياده کرده است.
البته صادق زيبا کلام برای هاشمی رفسنجانی خواهان نقشی همچون سر الکس فرگوسن، سر مربی تيم منچستر يونايتد انگليس است.
اين تحليل گر سياسی معتقد است در عرصه قدرت سياسی ايران اين تنها هاشمی رفسنجانی است که می تواند همانند آقای فرگوسن ، وقتی بين هافبک ها، خط ميانی و حمله انسجام وجود ندارد، آنها را سامان دهد و به خوبی اين نيروها را با هم جمع کند.
مجيد محمدی، تحليلگر سياسی ايران در آمريکا اما می گويد: «من با اين گفته مخالف هستم. چون معتقدم که جمع کننده بازی کسی است که بر همه اطراف و جوانب بازی نفوذ دارد.»
وی می افزايد: «عصر آقای هاشمی رفسنجانی هم برای دستگاه رهبری و هم برای تيم آقای احمدی نژاد که امروز دولت را در اختيار دارد، هم برای سپاه و هم برای بخش عمده اقتدارگرايان سنت گرا در ايران به پايان رسيده است.»
به گفته آقای محمدی، «هاشمی رفسنجانی فقط نفوذ اندکی بر طيف کوچکی از اصلاح طلبان دارد و همچنين نفوذ اندکی بر طيف بسيار محدودی از موتلفه و جامعه روحانيت مبارز دارد.»
وی می گويد: «من آقای هاشمی را يک نوع بازنشسته سياسی می دانم.»
در ديگر سوی اين ماجرا منتقد به نام اکبر هاشمی رفسنجانی قرار دارد. عباس عبدی. آقای عبدی روز يکشنبه در روزنامه روزگار نوشت: «اين که هاشمی رفسنجانی ديگر در عرصه عمومی و ورزشگاه ۷۰ ميليون نفری مردم و همچنين عرصه قدرت و نخبگان بتواند بازی کند، خيال خام و باطلی است.»
عباس عبدی معتقد است اکبر هاشمی رفسنجانی تنها می تواند نقش کاتاليزور سياسی را داشته باشد ، بين سطح نخبگان و عرصه عمومی قدرت.
مجيد محمدی، تحليل گر سياسی ايران اما می گويد: «نقش کاتاليزور برای آقای هاشمی رفسنجانی برمی گردد به اين ماده ای که می خواهد ميان مواد ديگر قرار بگيرد و آنها را ترکيب کند، بايد با هر کدام نسبت و نقطه اتصالی داشته باشد.»
وی می افزايد :«آقای هاشمی در عرصه عمومی بخش عمده ای از محبوبيت خودش را از دست داده است. حتی در ميان نخبگان سياسی.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر