دوشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۱

در سرزمین من هیچ قلمی رنگ ندارد...در سرزمین من هیچ گلویی صدا ندارد ...

در سرزمین‌ِ من‌ ،
روزنامه‌ لال‌ به‌ دنیا میآید ،
رادیو کر
و تلویزیون‌ کور ......
و کسانی‌ که‌ طالب‌, سالم‌ زاده‌ شُدن‌, این‌ همه‌ باشند را ،
لال‌ میکنَندُ ، میکشَند ،
کر میکنَندُ ، میکشَند ،
کور میکنَندُ ، میکشَند...
در سرزمین‌ِ من‌ !
آه‌ ! سرزمین‌ِ من‌ . " شیرکو بیکس

گرامی داشت روز کارگر...فراخوان به تظاهرات اول ماه مه در زوریخ

در شرایطی که شاهدیم سرمایه داری جهانی برای چپاول خلق های ستمدیده با گستاخی تمام وارد میدان شده و بیرحمانه به جان ملت های محروم افتاده است ، در این تهاجمات به طور مشخص درمرحله اول کارگران ، زنان ، کودکان و پناهندگان قربانی طرح های استعماری قدرت های بین المللی می شوند.
برای دفاع ازستمدیدگان جهان، اول ماه مه را تبدیل به فریادی علیه جنایات ناشی ازتعمیق حاکمیت طبقاتی و ستمگران جهانی و نوکران دست نشانده شان رژیم فاسد اسلامی حاکم برایران کنیم. به میدان بیائیم و تواما بر خروشیم، نابود باد استثمار جهانی! مرگ بر جمهوری اسلامی!

سه شنبه اول ماه مه 2012 در شهر زوریخ
ساعت ٩ صبح
تجمع: 
Sihlpost Zürich جنب راه آهن زوریخ 

کانون دمکراتیک پناهندگان

یکشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۱

جزایر سه گانه جزلاینفک ایران و جدا نشدنی از ایران میباشد

در ایران روز 10 اردیبهشت به نام روز ملی خلیج فارس نامگذاری شده است و همچنین در این روز نیروی دریایی ایران به مانور دریایی در خلیج فارس می پردازد.. اما دول عربی که با سفر احمدی نژاد در فروردین ۱۳۹۱ به استان هرمزگان و دیدار از جزیره ابوموسی باعث اعتراض به این سفر همچنین ادعای واهی خود را بر سر مالکیت این جزایر اعلام نموده اما این ادعای واهی و بی اساس را باید از پیشنه تاریخی این چرایر که به چه کشوری متعلق میباشد و اسناد و مدارک ...بررسی کرد موارد متعدد دیگر که دز ذیل به آن میپردازیم که بررسی همه جانبه موارد فوق و موارد متعدد دیگر نه تنها حاکی از ادعاهای غیر قانونی امارات متحده عربی ( با حمایت گسترده کشورهای غربی ...از جمله انگلستان و... ) نسبت به سرزمین های ایرانی و مداخله آشکار در امور داخلی کشور ایران است بلکه نمایانگر این مسئله است که جزایر سه گانه ابوموسی تنب بزرگ و تنب کوچک هم از حیث حقوق تاریخی و هم از دیدگاه حقوق بین المللی متعلق به ملت ایران بوده و هرگونه مذاکره معامله و سازش بر سر این جزایر تعدی به حقوق مسلم تاریخی و بین المللی ملت ایران و در حکم تجاوز به تمامیت ارضی ایران است که مستلزم وارد شدن ارتش را نیز در حل این مسئله میتواند داشته باشد . در قانونی اساسی ایران دفاع از تمامیت ارضی ایران مهم ترین وظیفه ارتش ایران است . جدای از اینکه واگذاری جزایر ایرانی به اعراب گناهی نابخشودنی و خیانتی مسلم به ملت ایران می باشد و تاریخ هرگز چنین تجاوزی را از یاد نخواهد برد .اما باید اول پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را بررسی کرد...بررسی های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این سه جزیره همانند سایر جزیره جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می شده و جزو قلمرو حکومت های ایرانی بوده است. در دودان اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت های جنوبی ایران از جمله فارس بوده اند با ورود پرتغالی ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد گردید . نادرشاه افشار و کریم خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل نموده اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش – بحرین – ابوموسی , هندورابی , تنب بزرگ , کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد.بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقیاگرچه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی دولت استعماری بریتانیا تعدادی از جزایر ایرانی شامل قشم – هنگام – لارک – ابوموسی , سیری , تنب بزرگ و کوچک را مستقیما به نام حامیت ادعایی و واهی قبایل و امارات عربی تحت الحمایه خود اشغال کرد اما ۲۳ نقشه رسمی و نیمه رسمی از دولت بریتانیا و از جمله یک نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا مورخ ۱۸۸۶ و به ابعاد ۱۶ متر مربع که در سال ۱۸۸۸ توسط وزیر مختار انگلیس به ناصرالدین شاه تقدیم شده که مالکیت و حاکمیت ایران را بر این جزایر رسما تایید کرده است. در سال ۱۸۹۴ وزارت امور خارجه ایران در واکنش به تجدید ادعاهای بریتانیا نسبت به جزایر ابوموسی و سیری شرح مفصل و مستندی درباره حاکمیت ایران بر این جزایر فهرست حاکمان ایرانی آنها شیوه اداره و جمع آوری مالیات آنها را در نامه ای مستند جمع آوری کرد که این نامه پی گیری این ادعا را از سوی بریتانیا تا پایان سده نوزدهم متوقف کرد. در سال های آغازین سده بیستم و هم زمان با تلاش های دولت روسیه برای نفوذ و راه یابی به خلیج فارس وزارت خارج بریتانیا تصمیم گرفت که جزایر استراتژیک دهانه هرمز را به تصرف خود در آورد و این تصمیم در ۱۴ ژوئیه ۱۹۰۲ به کارگزاری بریتانیا در هندوستان و خلیج فارس ابلاغ شد. در حالی که جزایر قشم , هنگام , لارک در اشغال بریتانیا بودند عوامل استعمار جزایر ابوموسی تنب بزرگ و سیری را در سال ۱۹۰۳ به نام شیخ شارجه اشغال کردند و پرچم شیخ را در سال ۱۹۰۸ در تنب کوچک افراشتند. انگلستان بزرگترین حمایت کننده متجاوزان عرب در طول تاریخ معاصر بوده است . در سال ۱۹۰۴ میلادی مدیر گمرکات جنوب ایران که پرچم غیر قانونی شیخ شارجه را در جزایر ابوموسی و سیری دید , دستور پایین آوردن آن و افراشتن پرچم ایران را داد و دو تفنگچی را مامور حفاظت از آن کرد. پس از مدتی دولت بریتانیا بار دیگر دستور پایین آوردن پرچم ایران را داد. این کنش و واکنش ها باعث شد که دو طرف توافق کنند تا تعیین تکلیف مالکیت این جزایر هیچ پرچمی را در آنجا برافراشته نگردد اگرچه بعدها این توافق توسط بریتانیا استعمارگر نقض شد.
رفت و آمد شیوخ تحت الحمایه بریتانیا در جنوب خلیج فارس به این جزایر و بهره برداری از آنها و هم چنین گسترش بازرگانی قاچاق و غیر قانونی در جزایر کرانه های خلیج فارس باعث شد که اداره گمرکات و دولت ایران در سال ۱۹۲۷ اقدامات جدی را برای کنترل بازرگانی قاچاق اعراب آغاز کند و در سال ۱۹۲۸ آماده ارجاع اختلافات سرزمینی تاریخی خود با بریتانیا به جامعه ملل شد که در آن سال ها به نتیجه ای نرسید. در اواخر سال ۱۹۳۴ پس از دیدار فرماندار بندر عباس و مقامات رسمی محلی از جزیره تنب بزرگ و توافق با حاکم راس الخیمه شیخ راس الخیمه پرچم خود را در این جزیزه فرو کشید و موافقت کرد که پرچم ایران به جای آن افراشته شود که پس از چندی دخالت و تهدید دولت بریتانیا دوباره وضعیت به حالت اول بازگشت. اقدامات ایران در سال های ۱۹۴۸ و۱۹۴۹ نیز با تهدیدات و دخالت مستقیم دولت و نیروی دریایی بریتانیا به نتیجه ای نرسید. در سال۱۹۵۳ و در زمان نخست ویزری دکتر مصدق یک رزمناو ایرانی گروهی را برای تحقیقات محلی در جزیره ابوموسی پیاده کرد. در سال ۱۹۶۱ (دوران نخست وزیری دکتر امینی) همین اقدام در مورد جزیره تنب بزرگ تکرار شد. در سال ۱۹۶۲ (زمان نخست وزیری اسدالله علم) دولت ایران توانست با یک اقدام قاطع و قانونی جزیره سیری را از بریتانیا و شیوخ تحت الحمایه اش در شارجه پس بگیرد.
در ژانویه ۱۹۶۸ دولت بریتانیا اعلام کرد که قصد دارد نیروهایش را تا پایان سال ۱۹۷۱ از منطقه خلیج فارس خارج کند. در این هنگام دولت ایران دست به تلاش های دیپلماتیک گسترده ای زد و اقدامات هماهنگ وزارت خارجه محمد رضا شاه پهلوی و دولت ایران سبب شد که طبق تفاهم نامه نوامبر۱۹۷۱ لندن مالکیت مشترک ایران و شارجه را در مورد جزیره ابوموسی تحت حاکمیت دولت ایران به امضای دو طرف رسید و دو جزیره تنب بزرگ و کوچک هم بدون گفتگو و مبادله سند به ایران بازگردانیده شد. این قرارداد حاکمیت کامل و حفظ امنیت ایران را متذکر شده است و در عین حال بر حضور مشترک ایرانی ها و و اماراتی ها در این جزیه در یک زندگی آرام و مشترک اشاره می کرد. در روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران بر فراز بلندی های جزایر تنب و ابوموسی به اهتراز در آمد و پس از هشتاد سال عملا به سلطه غاصبانه و ظالمانه استعمار انگلیس بر این جزایر همیشه ایرانی پایان داده شد. بعد از این رویداد مهم و تاریخی شکایت کشورهای عربی تندرو ( پانعربیسم ) به شورای امنیت سازمان ملل هم به نتیجه ای نرسید و تا اکتبر ۱۹۹۲ هیچ ادعایی نسبت به جزایر تنب و ابوموسی از سوی هیچ کشوری مطرح نشد , اما در آن سال و چندماه پیش از عملیات نظامی آمریکا بر ضد عراق (جنگ اول خلیج فارس) امارات متحده عربی طی عرض حالی به سازمان ملل متحد ادعای مالکیت بر این جزایر را مجددا پیش کشید. بهانه این اتهامات واهی جلوگیری مقامات ایرانی در ابوموسی از ورود اتباع بیگانه و مشکوک به این جزایر بود. همزمان با این ادعای امارات متحده عربی , اتحادیه عرب , شورای همکاری خلیج فارس , محافل دانشگاهی عرب در لندن , اتحادیه اروپا و بعضی محافل انگلیسی و فراماسون بین المللی نیز این ادعا را در اشکال مختلف مورد تایید و حمایت قراردادند اگرچه در بخشی دیگر به بررسی این ادعای واهی خواهیم پرداخت اما لازم به ذکر است به علت عدم برخورد جدی با این متجاوزین تاریخی ملت ایران - امروز این ادعاها وارد مراحل خطرناک تری شده اند که جرات و جسارت امارات متحده عربی در توفیق لنج ها و قایق های ایرانی و تیراندازی به سوی آنها نشانه ای از ژرفای این فاجعه می باشد. اگر نظری بر این ارگان ها و گروه های بزرگ انداخته شود به سادگی متوجه می شویم – این گروه ها هماناهایی هستند که نام هزاران ساله و قانونی خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر دادند و همگی ( منجمله انگلستان , اتحادیه عرب , کنفرانس اسلامی – اتحادیه عرب و . . . ) نیز بر عربی بودن خلیج همیشه فارس تاکید کردند . همین افراد نیز امروز دوباره ادعای واهی مالکیت بر این جزایر را تکرار کرده اند (.منبع )  http://zaman-ma.blogspot.com
  http://zaman-ma.blogspot.com/2012/04/blog-post.html

پنجشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۱

آقای خامنه ای شما که می گویید ما با امریکا مذاکره نمی کنیم.آیا میشود بگویید این گروه 1+5چیست و کیستند...

 5 عضو دائم شورای امنیت؛ یعنی امریکا و روسیه و چین و فرانسه و انگلستان و کشور ششم هم آ لمان است. کاترین اشتون هم که نماینده ی کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا یعنی 22 کشور است. بنابر این ایران نه تنها با امریکا بلکه حتی با بی اهمیت ترین کشورهای اروپایی هم مذاکره میکند.
اما واقعیت این مذاکرات چیست؟
واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم سرسپرده و نوکر امریکا و انگلیس و روسیه و چین است و نقش چماق را برای 1+5 در منطقه بازی می کند، یعنی همان نقشی که رژیم پهلوی به عنوان ژاندارم منطقه برای امریکا بازی می کرد.
کشورهای غربی به اضافه ی روسیه و چین از رژیم جمهوری اسلامی برای سرکوب جنبش های مردمی در منطقه استفاده می کنند و این مذاکرات هم در پوشش مذاکرات هسته ای انجام می گیرد.
این را بدانید که در این مذاکرات درباره ی تنها چیزی که بحث نمی شود همان مسئله ی هسته ای ایران است. خواهید دید که ساعاتی پس از پایان نشست 1+5 با ایران، طرفین اعلام می کنند که این مذاکرات با شکست مواجه شده است؛ درست همانند مذاکرات قبلی!....
این مذاکرات برای بررسی تحولات منطقه و چگونگی به کنترل در آوردن بحران های منطقه ای با شرکت ایران و ترکیه صورت می گیرد.
اگر این مذاکرات درباره ی درباره ی مسائل منطقه ای نباشد، چه لزومی دارد که ترکیه هم در آن شرکت کند؟ چه لزومی دارد که اردوغان این همه اصرار در برگزاری آن در استانبول داشته باشد؟
اگر مذاکره ی هسته ای بین 1+5 و ایران است این مذاکره در هر جایی می تواند انجام بگیرد حتی در شاه عبدالعظیم؟!
پس می بینید که وجود ترکیه در این مذاکرات نشانه ی این است که بحث درباره ی چیز دیگری است چرا که خود ترکیه هم به علت همسایگی با سوریه و ترس از اوج گیری جنبش مردمی سوریه می خواهد نقش سرکوبگرانه ی خود را در منطقه ایفا کند.
اصرار ایران برای انجام مذاکرات در بغداد در حقیقت برای کنار گذاشتن ترکیه از این مذاکرات بود که با عکس العمل شدید اردوغان نخست وزیر ترکیه که خودش را یک پای مذاکرات و ذینفع در منطقه می داند، مواجه شد.
پس می بینید که جمهوری اسلامی با همه مذاکره می کند و فقط با ننه ی غضنفر مذاکره نمی کند؟

یکشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۹۱

مرگ بر دیکتاتور...


آن زمان كه بنهادم سر به پاي آزادي
دست خود ز جان شستم از براي آزادي .....آی آدم ها ....در پی آن همه خون که بر این خاک چکید .....ننگ مان باد این جان ...شرممان باد این نان ...ما نشستیم و تماشا کردیم .. قصه نيستم که بگوئي نغمه نيستم که بخواني ص......دا نيستم که بشنوي يا چيزي چنان که ببيني يا چيزي چنان که بداني... من درد ِ مشترک‌ام مرا فرياد کن. همراه شو عزیز ... زندانیان سیاسی آزاد بایدگردد.....زنده باد مرگ بر دیکتاتور....من بهیچ عنوان در انتخابات شرکت نمی کنم...گر چه شب تاریک است
دل قوی دار ،
سحر نزدیک است